دلت را بتکان! 

غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن

دلت را بتکان

اشتباهایت تالاپی می افتد زمین

بگذار همانجا بماند

فقط از لا به لای اشتباهایت، یک تجربه را بیرون بکش

قاب کن و بزن به دیوار دلت

دلت را محکم تر اگر بتکانی

تمام کینه هایت هم می ریزد

و تمام آن غم های بزرگ

و همه حسرت ها و آرزوهایت...

محکم تر از قبل بتکان

تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد!

حالا آرام تر، آرام تر بتکان

تا خاطره هایت نیفتد

تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟

خاطره، خاطره است

باید باشد، باید بماند...

کافی ست؟

نه، هنوز دلت خاک دارد

یک تکان دیگر بس است

تکاندی؟

دلت را ببین

چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟

حالا این دل جای "او" ست

دعوتش کن

این دل مال "او" ست...

همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا

و حالا تو ماندی و یک دل

یک دل و یک قاب تجربه

یک قاب تجربه و مشتی خاطره

مشتی خاطره و یک "او"...
  

 

 

paiiz89.N

 

نظرات 4 + ارسال نظر
تسنیم دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:09 ق.ظ http://www.taninezendegieman.blogfa.com

واقعا قشنگ بود عزیزم.فقط واقعا یکم سخته ادم این کارو بکنه.سخته ادم تمام غصه ها و همه حسرت ها و ارزوهاشو با یه تکون بخواد فراموش کنه.

مهسای امیر و امیر مهسا !! دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:47 ق.ظ http://mahsamir.blogfa.com

سلام !!
خیلی زیبا بود...
هر هفته یک بار باید دلو خونه تکونی کرد !!!
آما اگه با یه خونه تکونی ساده غما فراموش میشد که......!!
بهرحال همین تلقین خونه تکونی هم چاره سازه تا حدی!

مهسای امیر و امیر مهسا !! دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 ق.ظ http://mahsamir.blogfa.com

توی وبمون لینکی رو که شما میخواستین ( بقیه ی شعرای صنم نافع) گذاشتیم...

تینا دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ب.ظ http://memoirs.blogsky.com

خیلی خیلی پر معنا بود گلم
شاد زی....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد